دختری به نام هوس

توضیح ندارم

دختری به نام هوس

توضیح ندارم

گفتنی ها

همه نوشته هامو پاک کردم

من می خواستم ناشناس اینجا بنویسم چون شدیدا احتیاج به همفکری داشتم

اگه قبل از شروع گفتم که میخوام راجع به ۴ سال دوستیم با یه آدم معروف بنویسم  قصدم این نبود که بگم من دوست دختر یه چهره شناخته شده هستم نه، از وقتی بحث ازدواج تو رابطه ما به وجود اومد یعنی از یک سال پیش،یه دلهره عجیب تو دلم افتاد تا اون موقع ۳ سال از دوستی ما می گذشت و ما دوتا دوست و همراه همیشگی بودیم اما وقتی بحث ازدواج رو پیش کشید اول موافق ۱۰۰٪ بودم اما یه کم که فکر کردم دیدم زندگی با همچین آدمی مشکلات خودش رو داره ، همینجوریش وقتی با هم بیرون می ریم همش زیر ذره بین آدمهای کنجکاو هستیم دخترا زل میزنن بهمون انگار میخوان ببینن دوست دختر این آدم چه شکلیه یا اصلا کیه باهاش؟

هی میان ازش امضا میگیرن هی می خوان عکس بندازن ،اینا از نظر من بد نیست هیچوقت هم با هیچ کدوم از این آدما برخورد حتی سرسنگین هم نداشتم اما یه چیزی تو این۱ سال آخر فکرم رو مشغول کرده که آیا میشه در کنار یک آدم معروف یه زندگی آروم داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اگر چه اون برای من یه مرد بی نظیره با یه اخلاق فوق العاده و میدونم که همونطور که اون برای من کامله من هم براش کاملم ،من دختر ساده ای نبودم  که گول معروفیت و خیلی چیزای دیگه رو بخورم اگه اجازه میدادین و جای استنطاق کردن و تهمت دروغگو بودن میذاشتین ماجرامو تعریف کنم میفهمیدین که من هم برای اون به قول خودش راحت به دست نیومدم.

به هر حال اول پدرم مفصل باهام حرف زد( چون خانوادم کاملا در جریان آشنایی و دوستی ما بودن ) و با توجه به شناختی که از حساس بودن من روی بعضی مسائل داشت گفت که این ازدواج زیاد به نفعم نیست اما کم کم با بیشتر شناختن اون و صحبت کردن باهاش نظرش عوض شد.

حالا من موندم و یه عالمه سوال تو ذهنم و انقدر افکارم تو هم گره خورده که نمی دونم باید چیکار کنم؟

خواستم اینجا بنویسم تا بتونم همه چیز رو بگم بلکه همفکری و کمک شما باعث بشه زودتر تصمیم بگیرم اما متاسفانه یه عده بهم تهمت دروغگو بودن زدن یه عده هم بدوبیراه نثارم کردن

ممکن بود اگر اینقدر فکرم  مشغول نبود و از نظر کاری هم سرم خلوت بود حرفای بعضی ها بهم تاثیر نمی کرد و ادامه میدادم اما من کمک می خواستم که نبود.

از کمک همتون ممنون این آخرین پستمه این وبلاگ رو هم دادم به یکی از دوستای تنبلم تا بیاد و بنویسه.از چند روز دیگه میاد بهش سر بزنین

کاش ما آدم یاد می گرفتیم انقدر سریع راجع به هم قضاوت نکنیم